نقد و بررسی
Die EinsamenDie Einsamen
Im Frühjahr auf dem Lande an der Sorrenter Küste: Tommaso, der um die 30-jährige Bruder der schönen Teresa, hat vor knapp vier Jahren die Wassermühle in der wilden Schlucht unterhalb von Deserta gekauft. Zuvor hatte Tommaso in Neapel sieben Fischer unter sich; war mit drei Booten hinausgefahren. Von dem Erlös hätte er sich gut und gerne ein Landgut kaufen können. Aber Tommaso wollte nach dem Bootsunfall, bei dem sein junger Freund Nino vor Puzzuoli während des Fischens ums Leben gekommen war, die Einsamkeit. Eigentlich war Nino, das Kind armer Fischer, zu Lebzeiten als Sänger aufgetreten.
Die Neapolitanerin Lucia, die junge Witwe von Ninos Onkel, hatte in Carotta zu tun und sucht bei der Gelegenheit Tommaso in der Mühle auf. Lucia vermisst Tommasos Antworten auf ihre Briefpost in den letzten vier Jahren. Tommaso gesteht, er habe alle Briefe ungelesen verbrannt. Lucia versteht das nicht. Dafür versteht Tommaso: Lucia will mit ihrem Besuch sagen, sie sei jetzt frei und niemand „stehe zwischen uns beiden“. Zu Lebzeiten von Ninos Onkel hätte Tommaso alle Frauen Neapels haben können, doch er hatte nur die verheiratete Lucia gewollt. Ein noch größeres Hindernis als der Onkel auf Tommasos Wege zu Lucia war Nino gewesen.
در بهار در حومه شهر در ساحل سورنتو: توماسو، برادر 30 ساله ترزای زیبا، تقریباً چهار سال پیش آسیاب آبی را در تنگه وحشی زیر دسرتا خرید. پیش از این، توماسو هفت ماهیگیر زیر دست خود در ناپل داشت. با سه قایق بیرون رفته بود. او به راحتی می توانست با درآمد حاصل از آن یک ملک روستایی بخرد. اما توماسو پس از حادثه قایق سواری که در آن دوست جوانش نینو در حین ماهیگیری در ساحل پوزوولی جان باخت، خواهان تنهایی بود. نینو، فرزند ماهیگیران فقیر، در واقع در زمان حیات خود به عنوان خواننده فعالیت می کرد. لوسیای ناپلی، بیوه جوان عموی نینو، در کاروتا کار داشت و از فرصت استفاده کرد و از توماسو در آسیاب دیدن کرد. لوسیا پاسخ های توماسو به نامه هایش در چهار سال گذشته را از دست می دهد. توماسو اعتراف می کند که تمام نامه های خوانده نشده را سوزانده است. لوسیا این را نمی فهمد. توماسو میداند که لوسیا میخواهد از ملاقاتش استفاده کند و بگوید که او اکنون آزاد است و هیچکس «بین ما نمیایستد». در طول زندگی عموی نینو، توماسو می توانست تمام زنان ناپل را داشته باشد، اما او فقط لوسیا متاهل را می خواست. یک مانع حتی بزرگتر از عمویش در مسیر توماسو به لوسیا، نینو بود.
حتما بخوانید : رمان Clown grimaldi
0دیدگاه